مولانا نثاری تونی

از میان انبوهی از شاعران و صاحب نامانِ بلده ی تون که در لا به لای کتابهای کهن ذکر جمیلشان رفته است، به نام نثاری تونی بَر می خوریم که از شاعران شیعه مذهب سده ی دهم هجری و معاصر شاه طهماسب اول صفوی (جلوس:۹۳۰ ، وفات:۹۸۴) است.
شمار ضابعی که به شرح حال و آثار وی اشاره کرده اند، کم نیست، با این حال از مجموع آنها اطلاعات چندانی درباره ی شخصیت و آثار و همچنین جزئیات احوال شاعر به دست نمی آید. نام شعری وی را همگان “نثاری” و نسبتش را به “تونی” ضبط  کرده اند.از انواع اصلی او و پدارنش در تذکره ها ذکری به میان نیامده است.
در تذکره ها وی  را به صفات چرب زبانی، شیرین بیانی، وفور فضیلت، لطف طبع، سرعت فهم، حدّت طبع، حُسن خُلق و کثرت تواضع ستوده اند.
به نظر می رسد که نثاری آدمی دانش آموخته و واقف به پاره ای از علوم زمان خویش بوده است. وی علاوه بر معارف دینی و عصری به قول امین احمدرازی”در نجوم و هیئت بیشتر دیگر علوم اظهار مهارت می فرموده است.” برخی او را استاد ولی دشت بیاضی، شاعر پرآوازه ی قرن دهم هجری دانسته، در ضمن شرح حال وی آورده اند:”گویند در ابتدای سن جوانی، به واسطه ی فطرت اصلی و موزونیت ذاتی به مخالطت شهرا میل پیدا کرد، و به صحبت مولانا نثاری تونی رسید، و مولانای مشارءالیه وی را به گفتن شعر ترغیب نمود و در آن ایام به واسطه ی تربیت مولانا، این غزل بگفت:
تا چند زِ من رمیده باشی  با غیرِ من آرمیده باشی
علی الجمله این نظم دلپسند سبب شهرت وی گشت، و مستعدان علم ادوار نیز در آهنگ سه گاه و سبته ی نگار بر ابیات این غزل نقشی بستند، و خوانندگان و قوّالان در مجالس می خواندند، تا آنکه در آفاق شهرتی تمام پیدا کرد و صیت شاعریش به همه جا رسید.”
نوشته اند در شعر، و معمّا بی بدیل بوده و قصاید و غزلیات او اکثر مقبول مرغوب است. تقی الدین اوحدی در عرفات العاشقین درباره ی او گفته است:
“نثار گوهرپاش طیق ذو فنونی، مولانا نثاری تونی، از شعرای مقرّر مشتهر زمان بود، به فضیلت و کمال موصوف و به اخلاق حمیده معروف، گویند در ریاضیات زحمت بسیار کشیده بود”
در کتاب یادداشت های دکتر قاسم غنی درحواشی دیوان حافظ می خوانیم:
“شهرت شاعری نثاری در زمان حیات او بدان پایه بوده است که شاعران زمانه مشکلات ادبی خود را پیش او می برده اند.”
بر پشت دست نوشته ای از دیوان حافظ مورّخ ۹۱۷ قمری که در کتابخانه ی سپهسالا موجود است مطلبی به شرح زیر آمده که اولاً موقعیت و مقام شعری نثاری را معین  می کند و در ثانی نشان می دهد که وی دست کم در سالهایی از عمر شاعری و شاید در ایام کهولت در زادگاه خویش شهر تون می زیسته است.
“سؤال نزاکت مآل تایبی خویش خصال:
پیک شمال یکسر در شهر تون گذر کن  وز حضرت نثاری از من رسان دعا را
بعد از دعا بگویش کاین بیت خواجه حافظ   هر چند نیست مشکل شده است مارا
“کشتی شکستگانیم ای باد شرطه برخیز   شاید که باز بینیم دیدار آشنا را”
بعضی شکسته خوانند، بعضی نشسته گویند  هر کَس کُند دلیلی اثبات مدّعا را
قول ثواب از این دو بر گوی تا کدام است  تا مدعی نپوید دیگر ره خطا را
جواب خوش خصال از لسان نثاری صاحب کمال:
آمد نسیم صبحی از تایبی به یاران   وز گلشن محبت گلها شِکُفت ما را
در بیت خاوجه حافظ تفتیش کرده بودند  کشتی شکسته ها را، کشتی شکسته ها را
کشتی شکسته خواندن از لطف نظم او دور است  هرچند هست معنی فی الجمله این ادا را
کشتی شکسته باید تا یار دور افتد  و آنگاه باز جوید دیدار آشنا را
یعنی شکسته جسم است از روح درمانده  وز نفخ صور جُستن آمرزه شد صفا را
از اهل معرفت هم قول صحیح دارم  کشتی شکسته خواندن این نظم دلگشا را
جایی که خواه خود هم دارد چونی مقرر  معنی قرار دادن حد نیست این گدا را
“کشتی شکستگانیم ای باد شرطه بر خیز  باشد که باز بینیم دیدار آشنا را”
دو نسخه از دیوان اشعار و کلیات نثاری تونی در کتابخانه ی مرکزی دانشگاه تهران موجود می باشد که یکی متعلق به سده ی ۱۱ و شامل سه هزار بیت و دیگری متعلق به قرن ۱۲ و شامل پنج هزار بیت می باشد.
با مطالعه ی اشعار نثاری تونی می توان به مراتب خلوص عقیده و احترام شاعر به اهل بیت علیه السلام و مذهب شیعه پی برد.
از محتویات سرو و تذرو هم اطلاع چندانی بیش از آنچه تذکره ها آورده اند درباره ی شاعر به دست نمی آید، جز این که به نظر می رسد سال نظم این منظومه یعنی ۹۴۶ دوران میان سالی شاعر و مرحله ای است که تولد او در واپسین سالهای قرن نهم یا نخستین سال های قرن دهم هجری بوده است.
ابیاتی از آخرین منظومه در واقع وصایای شاعر ب فرزندش حسین است. که در زمان سرودن  کتاب یک ساله بوده و شاعر از اینکه پیرانه سر صاحب فرزندی شده، شادمان است و آرزو دارد که از پس وی یادگار پدر باشد.
این اندرز ها که پدرانه، زودیاب و راه گشا، کوتاه و نوید بخش است. در مجموع خطوط کُلّی تعلیم و تربیت و دیدگاه انسانِ اخلاقی و شریعت مدار عصر صفوی را نشان می دهد، و به گونه ای بیان شده که می تواند خطابی به همه جوانان و نوجوانان عصر شاعر به حساب می آید.
چنانکه پیش ازین گذشت برخی از تذکره ها به آگاهی نثاری از قلمرو هیئت و نجوم اشاره کرده اند. ذکر اصطلاحات و تعبیرات نجومی در این منظومه آنقدر است که اگر اشاره ای هم نمی کردند، می توانستیم به آگاهی کامل وی از علم نجوم پی ببریم. اگر صِرف استفاده از اصطلاحات فنی بتواند بر آگاهی شاعر از آن فنّ گواهی صادق باشد. باید گفت نثاری موسیقی و تا حدودی طبّ نیز می دانسته است. آنچه بیشتر از همه چشمگیر می نماید، دیدگاه مذهبی اعتقادی شاعر است. که به خصوص به نحو بارزی در مقدمه ی کتاب آشکار شده است.  نگاهی به آیات و احادیث به کار رفته در اشعار نثاری تونی، استفاده ی وسیع شاعر را از قلمرو تعلیمات مذهب جعفری و در نتیجه مراتب ایمان و اخلاص و آگاهی او را از اصول کُلّی دیانت نشان می دهد. سال وفات نثاری تونی در چندین مآخذ ۹۶۸ و تنها در تذکره ی نفائس المآثر ۹۶۷ ضبط شده است.
برای تهیه این مطلب از کتاب سروتزرو نثاری تونی با مقدمه و تصحیح و توضیح دکتر محمد جعفر یاحقی استفاده گردید.

منبع : نشریه طُرقه